هالووین یکی از جشنهای سنتی مغربزمین است که مراسم آن در شب ۳۱ اکتبر(9 آبان) برگزار میشود. در آن شب معمولاً کودکان لباسهای عجیب و غیرمرسوم میپوشند و برای جمعآوری نبات و آجیل به در خانه دیگران میروند. جشن هالووین بیشتر در کشورهای آمریکا،ایرلند، اسکاتلند و کانادا مرسوم است. این جشن را مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم با خود به قاره آمریکا آوردند.
یکی از نمادهای هالووین یک کدوتنبل توخالی است که برای آن دهان و چشم به صورتی ترسناک درآورده شده و با روشن کردن شمع در درون کدوتنبل به آن جلوهای ترسناک داده میشود.
رفته رفته با شکل گیری زندگی شهری، کشاورزان تنها قشری شدند که مصرانه این جشن را برگزار میکردند و برای آن به در خانهها میرفتند و طلب غذا و خوراک برای پذیرایی در جشن میکردند. در همین دوران موضوع تریت (رفتار نیک: treat) و تریک (حیله و نیرنگ: trick) پیش آمد، به این صورت که اگر کسی سخاوت به خرج میداد و چیزهای بیشتری به هالووین اهدا میکرد برای او یک کار نیک انجام میدادند و هر کس کالا یا خوراک قابل توجهی نمیداد او را به سخره و بازی میگرفتند. اوایل سده ۱۹ بسیاری از ایرلندیها به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب بسیاری از آیینها و اعتقاداتشان بار دیگر دچار تغییر و تحول شد به عنوان مثال آمریکاییها حضور شیاطین و ارواح گناهکار در هالووین را بیشتر مورد استقبال قرار دادند و بیشتر سمبلهایی که برای آن در نظر گرفتند ترسناک و خشن بود تا آنجا که شرارت و شیطنت در این شب کاملاً عادی و معمولی به نظر میرسید. گاه پیش میآمد که راه مردم را میبستند، به در خانهها سبزی و میوه پرتاب میکردند، با سنگ و کلوخ دودکش خانهها را مسدود میکردند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار میدادند با این عنوان که این اتفاقات ناشی از حضور ارواح موذی و شیاطین است و آنها هستند که مرم را «تحریک» میکنند. این اعمال باعث شد برگزاری هالووین در آمریکا برای مدتی متوقف و مسکوت بماند و پس از آن برای اولین بار به طور رسمی در سال ۱۹۲۰ به شکلی متعادل در آمریکا، هالووین جشن گرفته و به عنوان یک روز مذهبی شناخته شد. هر چند که باز هم این مراسم با آنچه در ذهن و نیت پدیدآورندگان قدیمی آن بود بسیار متفاوت برگزار شد.
سلام؛
از حضور گرم و صمیمیتان در "استاذنا" و نظرات ارزشمندتان متشکریم.
اما نمی دانیم نظرتان نسبت به "استاذنا" چیست؟ اما اگر عملکرد یکساله ی او را در راه نشر معارف مکتب اهل البیت (علیهم السلام) مثبت ارزیابی می کنید و دوست دارید در این راه با او در یک سنگر باشید می توانید با قرار دادن لوگوی "استاذنا" در وبلاگ محترمتان با ما در این امر مهم سهیم باشید. از همکاری با شما خرسندیم.
<a href="http://ostazona.blogfa.com/" target="_blank">
<p align="center"><img src="http://img.majidonline.com/pic/220560/333.jpg" border="0" alt="http://ostazona.blogfa.com/"></a>
البته با عرض معذرت "استاذنا" فعلا بنا به دلایلی نمی تواند لوگوی دوستان را در خود جای دهد.
سلام
مطلب جالبی بود. خوب است رسم های خودمان (ایرانی) هم بیشتر در دنیا معرفی کنیم.
عالی
خوب
.
.
.
خدانگهدار!
با سلام
چند وقت پیش مستندی تقریبا با این عنوان دیدم. که این سنت در یکی از روستا های تاجیکستان هر ساله در آخر ماه رمضان برگزار می شد.
در اونجا با زیبا ترین لباسهایشان به در خانه ی دیگران می رفتند و از آنها طلب شیرینی و شکلات می کردند.
و در روز عید فطر تمام اهالی روستا به مسجد می رفتند تا این روز بزرگ رو جشن بگیرند.
با تشکر
سسسسسسسسسسسلللللللللللللللللااااااااااااااامممممممممممممممممم
میبینم که از مطالب عرفانی؛اجتماعی؛سیاسی؛خبری نیست فکر کنم تو هم وقت کم اوردی که رو به این مطالب اوردی
دقیقا!
گرفتارم..خوبی شما؟
خوش به حال اینا که حداقل شادیشونو از غمشون میشه جدا کرد...نه مثه ما که تو تولد امامامونم اخرش به بهانه توسل یه چیزی از اخرت و جهنم میگن و اشک ادمو در میارن...
واقعا که خوش به حال اونا و بد به حال ما..
با سلام
وبلاگ زیبایی دارید
این مطلب هم جالب بود راستش داکنون چیزی ازین که هالوین یه جشن باشه نشنیده بودم
راستییی
عجب عکسهایی
البته عکس های چهارشنبه سوری خودمون بهتره ها!
سلام؛
از حضور گرم و صمیمی شما در "استاذنا" و نظرات ارزشمندتان متشکریم.
اما نمی دانیم نظرتان نسبت به "استاذنا" چیست؟ اما اگر عملکرد یکساله ی او را در راه نشر معارف مکتب اهل البیت (علیهم السلام) مثبت ارزیابی می کنید و دوست دارید در این راه با او در یک سنگر باشید می توانید با قرار دادن لوگوی "استاذنا" در وبلاگ محترمتان در این امر مهم با او سهیم باشید. از همکاری با شما خرسندیم.
2 طریق برای قرار دادن لوگو در وبلاگ:
طریقه ی اول:
1- کد لوگوی "استاذنا" را کپی کنید.
2- قسمت "ویرایش قالب" از میز مدیریت وبلاگ محترمتان را فعال سازید.
3- کد لوگو را در بالای کدهای قالب کپی کنید.
کلید "ثبت و بازسازی وبلاگ" را کلیک کنید.
طریقه ی دوم:
1- کد لوگوی "استاذنا" را کپی کنید.
2- قسمت "تنظیمات وبلاگ" از میز مدیریت وبلاگ محترمتان را فعال سازید.
3- کد لوگو را در بالای کدهای قسمت " اسکریپتها و کدهای اختصاصی " کپی کنید.
4- کلید "ثبت تنظیمات" را کلیک کنید.
<a href="http://ostazona.blogfa.com/" target="_blank">
<p align="center"><img src="http://img.majidonline.com/pic/220560/333.jpg" border="0" alt="http://ostazona.blogfa.com/"></a>
البته با عرض معذرت "استاذنا" فعلا بنا به دلایلی نمی تواند لوگوی دوستان را در خود جای دهد.
یکی از آداب بسیار رایج در هالووین trick-or-treat نام دارد و بسیار شبیه به قاشق زنی خودمان است، به این ترتیب که افراد- به خصوص کودکان - در گروه هایی کوچک به در خانه ها رفته و میگویند trick-or-treat به این معنی که : "چیزی بده تا اذیتت نکنیم" و صاحبخانه که به همین مناسبت خوراکی هایی تهیه کرده، چیزهایی در سبد آنها میگذارد. این رسم در واقع بازسازی اتفاقی است که در دوران گذشته و در روز "تمام مقدسین" روی میداد و در طی آن فقرا به درب منزل ثروتمندان میرفتند و از آنها پول یا غذا میگرفتند و اگر کسی از کمک به آنها سرباز میزد، ارواح خبیث به سراغش می آمدند و خانه اش را ویران میکردند.
هالووین و عطسه!
در اعتقادات سلتی، باید به کسی که عطسه میکند بگویند: خدا حفظت کند! "God bless you". زیرا آنها اعتقاد دارند که هنگام عطسه، روح از بدن به بیرون پرتاب میشود و در شب هالووین، باید حتما مراقب بود تا اگر کسی عطسه کرد به او بگویند "خدا حفظت کند" تا مبادا شیطان روح آنها را تسخیر کند.
سلام گلم وممنون از قدوم سبزتون ونظر زیباتون
ظلمات دوری ات
نکند، نکند مرا در برزخ دل مشغولیهای پوچ و بی ارزشم رها کرده باشی و من آنقدر از تو دور باشم که حتی نبودنت را هم احساس نکنم!
نکند، نکند کوه گناهانم آنقدر مرتفع شده باشد که خورشید نگاهت را پوشانده باشد و من آنقدر از تو دور باشم که در ظلمات دوری ات، حتی ذره ای به نور فکر نکنم!
خسته ام، خسته ام از دنیا، از خودم که بی تو در مدار صفر درجه ی عدم در چرخشی گرداب مانند در دورانیم!
قطره ای را می مانم که در گرماگرم بیابان بخار شده باشد و آنقدر از آسمان دور باشد که حتی بخارش به خاطر ابرها هم خطور نکرده باشد!
و تو مسیحایی را می مانی که می تواند مرا از خواب بیدار کند و از چنگ کابوسهایم برهاند!
بهشت را نمی خواهم، براق یادت را می خواهم تا مرا از پست ترین چاههای جهنم درونم بیرون ببرد، بیرون ببرد به معراج سعادتی که در برق نگاهت نشسته است!
به خدا اگر ذره ای خاک شوم و زیر سم اسب دشمنت لگد شوم، یا در پست ترین مرتبه ی جهنم ثانیه ای هزار بار بسوزم و بمیرم و زنده شوم، برایم بهتر از آن است که تو مرا به اندازه ی یک چشم به هم زدن، به خودم واگذاری!
درود به شما خوبی هم ولایتی لااقل یه فصل مشترک داریم منم تولد هنگدانم بهم سر بزن
سلام
خیلی زیبا بود
به ما هم سر بزن
درود گرم به دوست عزیز
مثل همیشه مطلبت جالب بود و یاد گرفتیم .
شرمنده مدتیه نتونستیم سر بزنیم .