در عصر قاجار خرید و فروش القاب رونق بسیار یافته بود. در زمان مظفرالدین شاه لقب «سردار» مُد روز شده بود و شاه برای آنکه شخصی را به این لقب مفتخر سازد پول زیادی میخواست. یکی از کسانی که موفق به دریافت لقب سردار شد، فتحالله خان مرد ثروتمند گیلان بود. فتحالله خان که به القاب بیگلربیگی، سالار افخم و سالار اعظم نایل شده بود برای گرفتن لقب سرداری دوازده هزار تومان به مظفرالدین شاه پیشکش داد و ملقب به سردار منصور گردید. سردار منصور در آغاز مشروطیت و زمان محمدعلی شاه از مشروطه خواهان بود؛ ولی بعداً تغییر موضع داد و حتی در کابینه میرزا حسنخان وثوقالدوله که قرارداد 1919 را با انگلیس امضاء کرد، وزیر جنگ بود. فتحالله خان در روز چهارم آبان 1299 به حکم احمدشاه قاجار، مأمور تشکیل کابینه شد ولی دولتش با کودتای سوم اسفند همان سال توسط رضاخان ساقط شد.
وی از فهم و سواد زیادی برخوردار نبود. مرحوم عبدالله مستوفی دربارهی او چنین مینویسد:
«روزی سردار منصور به دیدار یکی از سفرای خارجی میرود و سفیر پسر هشت سالهی خود را به او معرفی میکند. پسرک در ضمن صحبت، علاقهی خود را به داشتن الاغی که آن را در باغ سفارت سوار شده، تفریح نماید اظهار میدارد. سردار منصور وقتی که به منزل بر میگردد، الاغی را که در طویله داشته است همراه نامهای دوستانه برای سفیر میفرستد. مضمون نامهی او به قرار ذیل بوده :
بعدالعنوان، امروز که در خدمت بودم آقازاده اظهار علاقه به داشتن الاغی فرمودند؛ لذا یک رأس الاغ با زین و برگ برای ایشان فرستادم تا همیشه با دیدن آن من را در نظر داشته، فراموش نفرمایند !
یکی از شاعران که از پشتیبانی انگلیس از فتح الله خان آگاه بود و از این نظر نسبت به او خشمگین بود، پس از شنیدن این واقعه این شعر را در وصف او سرود:
« انا الحق » گفت منصوری سردار
« انا الخر » گوید این سردار منصور !»