سلام.
اصول سیاست در روش امام علی ع رو در قالب 8 عنوان تقدیم دوستان میکنم.امیدوارم که حداقل کمی بر آن ها تفکر کنیم.
و اما مورد دوم:۲. قانون محوری
قانون محوری اساس سیاست کشور را تشکیل میدهد. زیرا نظم در جامعه
در سایة ایمان به قانون و عمل به آن پدید میآید و اگر پاسدار
قانون، خود قانونشکنی کند، قانونشکنی برای همگان آسان میگردد.
رجال آسمانی، قوانین الهی را بیپروا و بدون واهمه اجرا میکردند و
هرگز عواطف انسانی یا پیوند خویشاوندی و منافع زودگذر مادی، آنان را
تحت تأثیر قرار نمیداد. پیامبر گرامی(ص)، خود پیشگامترین فرد در اجرای
قوانین اسلامی بود و مصداق بارز آیة «وَ لایَخافُونَ فِی ا
لَومَةَ لاِئَمٍ» (مائده / 54) به شمار میرفت. جملة کوتاه او
دربارة فاطمة مخزومی، زن سرشناس که دست به دزدی زده بود، روشنگر
راه و روش او در «قانون محوری» است. فاطمة مخزومی، زن سرشناسی بود
که دزدی او نزد پیامبر اکرم(ع) ثابت گردید و قرار شد که حکم دادگاه
دربارة او اجرا شود. گروهی به عنوان «شفیع» و به منظور جلوگیری از
اجرای قانون، پادرمیانی کردند و سرانجام اُسامةبن زید را نزد
پیامبر(ص) فرستادند تا آن حضرت را از بریدن دست این زن سرشناس باز
دارد. رسول اکرم(ص) از این وساطت ناراحت شد و فرمود:
بدبختی امتهای پیشین در این بود که اگر فرد بلند پایهای از آنان
دزدی میکرد. او را میبخشیدند و دزدی او را نادیده میگرفتند. ولی
اگر فرد گمنامی دزدی میکرد فوراً حکم خدا را دربارة او اجرا
میکردند. به خدا سوگند اگر دخترم فاطمه نیز چنین کاری کند حکم خدا
را دربارة او اجرا میکنم و در برابر قانون خدا، فاطمة مخزومی با
فاطمة محمدی یکسان است.
امیرمؤمنان(ع) شاگرد ممتاز مکتب پیامبر(ص) است. در طول زمامداری خود
یک لحظه از قانونگرایی کنار نرفت. یکساننگری او به قانون، زبان زد
همگان بود:
الف) «نجاشی» یکی از سرایندگان و شعرای به نام عصر امام(ع) بود و
پیوسته با شعر خود علی(ع) را یاری میکرد و به سرودهای شامیان در
انتقاد از علی(ع) پاسخ میگفت: حماسههای او در پیشرفت سپاه امام
مؤثر بود، ولی متأسفانه روزی آلوده به گناه شد و لب به شراب زد
و گناه او پیش علی(ع) ثابت شد. علی بدون اینکه مقام و موقعیت او
را در نظر گیرد حد شراب بر او جاری ساخت.
اجرای حد بر قبیلة شاعر، گران آمد و یکی از بزرگان آنان به نام
طارق بر علی(ع) وارد شد و چنین گفت: علی! با اجرای حد بر شاعر قبیلة
ما، نجاشی، سینة ما را مجروح ساختی و تفرقه در میان ما پدید آوردی.
ما را بر پیمودن راهی وادار کردی که میدانیم پایان آن آتش است
(یعنی جدایی از تو و پیوستن به معاویه). امیر مؤمنان(ع) در پاسخ او،
مسأله قانونگرایی را یادآور شد و چنین گفت:
«و اًنها لکبیرة اًلا علی الخاشعین، یا أخابنی نهد، و هل هواًلا
رجل من المسلمین انتهکَ حرمةَ من حرم الله فأقمنا علیه حد اکان
کفارته، اًن ا تعالی یقول: «لا یَجرِمنکم شَنئان قَوم عَلی ألا
تَعدِلُوا اًعدِلوا هُوَ أقرَبُ لِلتَّقوی؛ اجرای حدود الهی بر غیر
خاشعان و خاضعان سنگین است،ای برادر بنینهد نجاشی فردی است از
مسلمانان که پردة حرمتها پاره کرد، حد را بر او اجرا کردیم که شاید
کفارة گناهان او باشد، و قرآن به ما میگوید: دشمنی گروهی نباید
سبب شود که عدالت نکنید عدالت کنید، آن به تقوا نزدیکتر است.»
ب) فیروز ایرانی به نام «ابولؤلؤ»، برده «مغیرةبن شعبه» بود و
ناچار بود هم هزینة زندگی خویش را فراهم سازد و هم روزی دو درهم
به مغیره بپردازد. روزی او چشمش به عمربن خطاب افتاد، از او
دادخواهی کرد و گفت: مغیره، مقرری کمرشکنی برای من تحمیل کردهاست.
خلیفه که از کارآیی او آگاه بود پرسید: به چه کار آشنا هستی؟ گفت:
به نجاری و نقاشی و آهنگری. خلیفه با کمال بیاعتنایی گفت: در برابر
این کاردانیها این مقرری زیاد نیست. وانگهی شنیدهام که تو
میتوانی آسیابی بسازی که با باد کار کند. آیا میتوانی چنین
آسیابی برای من بسازی؟
فیروز که از سخنان خلیفه بسیار ناراحت شده بود، تلویحاً او را به
قتل تهدید کرد و در پاسخ وی گفت: آسیابی برای تو میسازم که در
شرق و غرب نظیری نداشته باشد. خلیفه از جسارت کارگر ایرانی ناراحت
شد و به کسی که همراه او بود گفت: این غلام ایرانی، مرا به قتل
تهدید کرد.
سرانجام خلیفه به دست این کارگر ایرانی از پای درآمد. جای گفتگو
نیست که موضوع قتل خلیفه باید از طریق دستگاه قضایی اسلام تحت
تعقیب قرار گیرد و قاتل و محرک - اگر محرکی داشته باشد - محاکمه
شوند. اما متأسفانه فرزند خلیفه بهنام «عبیدا»، دو فرد بیگناه را
بهنامهای «هرمزگان» و «جفینه» دختر ابولؤلؤ به اتهام اینکه در
قتل پدر او دست داشتهاند، کشت و اگر برخی از یاران پیامبر(ص) مانع
نمیشدند او میخواست تمام اسیرانی را که در مدینه بودند از دم تیغ
بگذراند.
جنایت «عبیدا» موجیاز اعتراضبرانگیخت و همگان از عثمان خواستند که
قصاص شود و بیش از همه، امیر مؤمنان(ع) بر این قصاص اصرار میورزید.
او به عثمان چنین گفت: «انتقام کشتگان بیگناه را از عُبیدا بگیرد.»
اما عثمان در اجرای حد کوتاهی میورزید. وقتی امام(ع) از تصمیم
خلیفه مأیوس شد خطاب به عبیدا فرمود: «اگر روزی بر تو دست یابم تو
را به قصاص قتل هرمزگان میکشم.»
هنگامی که امام(ع) زمام امور را به دست گرفت، عبیدا در کوفه بود. او
از ترس اجرای حد، به شام گریخت و امام فرمود اگر امروز فرار کردی،
روزی به دام خواهی افتاد. چیزی نگذشت که در نبرد صفین به دست
علی(ع) یا مالک اشتر کشته شد.
جامعه مجازی ایرانیان
سلام !
چطوری ؟!!؟
ببخشید یا یادم میرفت ،
یا وقت نداشتم عوضش کنم !!
ولی الان حلّه !
مخلصیم !
اکثر مطالبی که در وبلاگت می ذاری از خودت نیست
چه خوبه که بگی از کجا کپی می کنی
درود
با سلام
قانون محوری یک مجموعه ی کامل و بینهایت است که شامل زیر مجموعه های بینهایت هم می شود.
سبز باشید.
بدک نبود
سلام
برای کسی مثل من که گوشزد این جور مسائل خیلی تاثیر داره خیلی خوب بود واقعا ممنونم . کاش حداقل امام زما نگلمون خیلی زود ظهور کنن تا حداقل ایشون بتونن مثل امام علی (علیه السلام ) و پیامبر مون عدالت رو اجرا کنن و اونایی که مستحق محاکمن محاکمه کنه نه اونایی که مستحقش نیستن .
ممنونم
سلام بر علی آقای رجایی
دوست عزیز بالاخره هویت نیمه پنهان خودت را افشا کردی!
خیلی خوب
خوشحالم
من آپ آپم
بیا و ببین!
سلام
اجرای قانون نیاز زمانه ما است. خصوصا روی بسیجی ها و سپاهی ها. حتما می دانی که آنهایی که کارت بسیج دارند در اجرای قانون به دردشان می خورد. چند سال پیش از یکی از آشنایانمان که کارت بسیج داشت پرسیدند که این کارت به درد چی می خورد، گفت خوبه، یه سگ واگردانکی است.
یاحسین میرحسین
http://gholamalirajaee.blogfa.com
سلام و درود
ممنونم
راستی من هم شما رو به اسم هنگدان لینک کردم
میشه راجع به هنگدان و معنیش توضیح بدید ؟