هنگدان ...

ای شکست من، جسارت جاویدان من! من و تو به طوفان می خندیم.جبران خلیل جبران

هنگدان ...

ای شکست من، جسارت جاویدان من! من و تو به طوفان می خندیم.جبران خلیل جبران

مد بی دینی!

بی دینی مد شده است! اتئیست(بی خدایی) بودن یک افتخار جدید جوامع نوظهور در دنیاست، خیلی چیز عجیبی نیست، الان برای اینکه بتوانی بگویی که صاحب تفکرم و چشمم کور از یک مسلکی پیروی نمی کنم، بهتر است بگوئی بی دینم! برای اینکه دانش و خردت را هم به رخ دیگران بکشی، باز هم بهتر است که بگویی علم پرستم! این از غرور بشر است، بشر فکر کرده است که پخی شده است! فکر کرده است که پیشرفت علم به عددی تبدیلش کرده است، همین بشر دانشمند امروزی هنوز نمی تواند یک قلب درست و حسابی بسازد! هنوز نمی تواند چهار تا مویرگ از پرده چشم را بردارد و جا به جا کند! یا مثلا به لال ها قدرت سخن گفتن بدهد! یا حتی قرصی به تو بدهد که بیماری های روانی ات، درمان شود! آنوقت می گوید : جهان در تصادف ایجاد شده است! اولین بشر هم احتمالا سوسک بوده است که وقتی از زیر لایه اوزون رد شده است، جهش ژنتیکی کرده است و شده است پدر آدمیان!
"تصادف" همیشه بهترین توجیه بشر است. وقتی که کودکیم وقتی کار بدی می کنیم ، از ترس مان می گوییم تصادفی بود! وقتی که بزرگ هم می شویم و مثلا تصادف می کنیم یا در امتحان رد می شویم، باز می گوییم تصادفی بود! حالا وقتی دوست نداریم خدا باشد، می گوییم تصادفی ست! چون ما "دوست نداریم" خدا باشد! همین و بس.

می دانی چرا؟ چون "مد شده است" چون اگر بگویی خدا پرستم، املی! بی سوادی و بعد برای تو آمار رو می کنند که تحصیل کرده ها آتئیست اند! میلیون ها دانشمند بزرگ در قرون گذشته خداپرست بوده اند! و امروزه ما به خاطر آمارها و برای اینکه جلوی رفقا کم نیاوریم، "کافر" می شویم! شرایط جبر زمانه است! اینجوری اقتضا می کند. دوستی می گفت : اگر خدا پرست باشی، در جمع باحال ها راهت نمی دهند! آنروز به این حرفش خندیدم! امروز می بینم همه مردم جوگیر شده اند! از "بی خدا"یی شان راحت سخن می گویند و این را نشانه دانش والای شان می دانند! بالا بروید، پائین بیائید کره زمین بزرگترین مردانی که تا به امروز به چشم دیده است : خدا پرستان بوده اند! اگر 100 دانشمند و فیلسوف و اندیشمند کافر نشانم بدهید میلیون ها دانشمند و اندیشمند و کاشف خداپرست نشان تان می دهم! "علم" اندکش غرور می آورد! ولی وقتی که اسم ت بشود "دانشمند" می شوی ادیسون، نورت، داوینچی، نیوتون، فارابی، ارسطو و خیلی های دیگر! "خدا" اگر ماده بود و قابل نشان دادن که این همه قرن ها میان ملحدان و خداپرستان درگیری نبود! "خدا" چیزی ست که باید باورش کنی، به شرطی که تابع "مد"روزگار خویش نباشی.


نظرات 12 + ارسال نظر
فرهاد سه‌شنبه 10 آذر 1388 ساعت 08:32 ب.ظ

دوست عزیز شما دو مسئله را با هم خلط کرده اید.

۱. برخی مدعیان بی دینی و بی خدایی که اطراف خود میبینی و آنها را مغرور ( خود بزرگ بین) تشخیص میدهی

۱. اندیشه بی دینی و بی خدائی که انسانهای فروتن بسیاری پیرو آن هستند.

این جدال بین خدا باوران و بی دینان خیلی ریشه دار است و در این بین خداباوران معمولا از روشهایی غیر علمی و غیر اخلاقی با غرور و خود بزرگ بینی در مقابل براهین مطرح شده توسط بی دینان صف آرایی میکنند. به عنوان مثال آنها نظریه تکامل تدریجی را طوری مورد تمسخر قرار میدهند که گوی نظریه بهتر و عاقل پسند تری برای آفرینش دارند حال آنکه نظریه ای ندارند و یا آنکه نظریاتشان در حد قصه های کودکانه است.

برانوش سه‌شنبه 10 آذر 1388 ساعت 09:23 ب.ظ http://fgolbini.blogfa.com/

اعیاد مبارک قربان و غدیر بر تمامی دوستان عزیز مبارک باد .

غدیر زلال حقیقت همیشه جاری است .

غدیر رمز پایداری و تلاش و کوشش جاودانه ی عاشقان خداست .

اگر غدیر نبود ، عشق می مرد و رسالت ناتمام می ماند .

و گل واژه های شهادت و ایثار بی معنا بود .

و "رسالت " بدون " ولایت " در توطئه های مکرر خناسان ، فرو می خشکید .

آن گاه که رسالت با غدیر همیشه جاری ولایت پیوند خورد ؛ دین الهی کامل شد . که فرمود : الیوم اکملت لکم دینکم .

نیستان چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 01:30 ق.ظ http://sangar.blogfa.com

عید غدیر بر تمامی ولایت مداران مبارک...

طالب مؤذنی پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام

با نظرات فرهاد موافقم.
به قول میرحسین هر افراطی تفریطی به همراه دارد. متاسفانه در جامعه ما از طرف حکومت بیش از حد به ظواهر دین اهمیت داده شده و اجباری های دین بیش از حد تبلیغ شده است. این عامل به اضافه عمل نکردن حاکمان ظاهراً دینی به فضایل اخلاقی دین باعث شده که نسبت به دین حالتی تقابلی پیش آید.
این قضیه در اروپا هم صادق بوده اما در آمریکا نه. در آمریکا چنین حسی نسبت به بی دینی اجساس نمی شود.

یاحسین میرحسین

سلام
اینکه به ظواهر دین بیشتر اهمیت داده شده رو قبول دارم
اما بیشتر
نه بیش از حد
البته نظر شخصی من اینه که به اعمال ظاهری دین اهمیت خوبی داده نشده بلکه بیشتر اون رو مد نظر داشتند چونکه در دین ما اعمال،خود دلیلی هستند برای توجه و ماندگاری باطن دین.
وگرنه مثلا نماز شاید برای برخی ورزش محسوب بشه!در صورتی که اگر اصولی به فلسفه عبادات اون پرداخته بشه مطمئنا ظاهر دینمون از باطنش جدا نخواهد بود.
یه فیلمی قبلا دیدم که پسره داشت از امریکا میرفت اروپا و اروپاییان رو اجداد فاسد امریکاییان میدونست که چون فضای امریکا رو مناسب ندیده بودند به اروپا مهاجرت کردند!
یا علی

بهارک پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 12:05 ب.ظ http://shabahng27.blogfa.com

ممنون از حضورت و مطلبت

مریم پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.baronevaroneh.com

سلام دوست عزیز درنگی قابل تامل بر مطلبتان داشتم و همواره زنده قلم باشی

جمال پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 07:18 ب.ظ http://http://hojabr13.blogfa.com/

سلام مهندس
متشکرم که نظری درباره نوشته های کوچک من میدی البته همیشه از سر لطف و بزرگواری خودت زیرا من و قلمم شایسته لطف بیش از حد دوستان نیستیم.

وبلاگت عالیه مخصوصا مطلب جدیدت واقعا لذت بردم

خوش بگذره زودترم بیای (جم) ببینمت

به امید دیدار

بدرود

Maryam پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.sohagol.blogfa.com

/سلام و درود
تا یه جاهایی خوندم و باهاتون موافق هستم بعدا میام بقیه رو میخونم
موفق باشید

برانوش پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://fgolbini.blogfa.com/

با سلام
با نظر شما موافقم
امروزه بی دینی مد شده خوب البته بستگی داره که با کی روبرو میشی
مثلا چند وقت پیش شنیدم که یه دانشمند آمریکایی وقتی به این نتیجه می رسه که گیاهان هم حرف می زنن و در برابر اتفاقات عکس العمل نشون می دن (البته توسط دستگاه های پیشرفته)مسلمون میشه آخه یه دانشمند مسلمون هندی بهش میگه ۱۴۰۰ سال پیش توی کتاب دینی مون یعنی قرآن این موضوع ذکر شده بود.
همیشه سبز باشید.

ماریان شنبه 14 آذر 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://taravatehbaran.blogfa.com

سلام..گرفتار بودم.......
اگر منظورت از بی دینی لا مذهبی است خیر بنده موافق این قضیه نیستم...اما اگر منظورت از بی دینی مسلمان نبودن است اعتراض دارم...همانطور که تمام این دانشمندانی که گفتی و نام بردی مسلمان بودند اما شیعه نبودند و همگی اهل تسنن بودند...بهرحال خدا واحد است و قابل ستایش. و از نظر من فرقی نمیکنه که از چه راهی خدا پرستی کنیم...مهم خدا است وبس...اما از نظر بنده هم پزیرفتن بی دلیل خیلی از قوانین احمقانه ای که به نام دین میاورنش هم املیست...اما باور خدا برای همه باید زنده باشد در غیر اینصورت ادم رو به پوچی میرود...

شیطان دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 03:33 ب.ظ

در جامعه ای که با شستشوی مغزی امکان ازادی عقیده و فکر را میگیرند پس بی دینی هم مد روز میشود اگر خدا وجود داشت اینهمه کافر در دنیا نبود اگر کافران کورن ایراد از خداست که نمیتواند مخلوقی بیافریند که خودش را به ان نشان دهد تا شک و شبه ای نباشد شاید هزاران بار براهین وجود خدا که خود هزاران بار رد شده را شنیده اید مثل برهان نظم برهان علیت ولی تا بحال برهان انکار وجود خدا را شنیده اید؟

شیطان دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 03:35 ب.ظ

اینهم دو برهان انکار وجود خدا
وجود خدا قابل اثبات است، اگر و تنها اگر خلقت گرایی موضعی صادق درشناخت جهان باشد1
خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان نیست2
نتیجه: وجود خدا قابل اثبات نیست
جهان نیازمند خداست، اگر و تنها اگر خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان باشد3
خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان نیست4
نتیجه: جهان نیازمند خدا نیست
برهانی دیگر
1. آفرینش جهان شگفت انگیزترین دستاورد قابل تصور است.
2. شایستگی یک دستاورد، حاصل (الف) کیفیت درونی آن، و (ب) توانایی آفریننده ی آن است.
3. هرچه ناتوانی (یا معلولیت) آفریننده ای بیشتر باشد، دستاورد او شگفت انگیزتر است.
4. سهمگین ترین معلولیت برای یک آفریننده، عدم وجود او می باشد.
5. بنابراین، اگر فرض کنیم که جهان محصول یک آفریننده ی موجود است، می توانیم آفریننده ی بزرگ
تری را تصور کنیم، که در عین عدم وجود، همه چیز را آفریده باشد.
6. پس خدای موجود نمی تواند بزرگ ترین خدای قابل تصور باشد، زیرا هنوز خدایی متعالی تر و شگفت
انگیزتر هست که وجود ندارد.
لذا،
7. خدا وجود ندارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد