یک رفیق خوب.

در اول مطلب میخواستم درباره ی انتخاب موضوعات نوشته هام یک توضیحی بدم.من یک دفترچه با اندازه متوسط دارم که هروقت موضوعی به ذهنم میاد که احساس میکنم ارزش نوشتن داره در اون دفترچه مینویسم و یک صفحه براش جا میگذارم و عنوانهایی که مرتبط با این موضوع در اوقات مختلف به ذهنم میاد رو فهرست وار در آن صفحه مینویسم.بعضی موضوع ها نیاز به تحقیق بیشتری دارند پس برای ارائه اونها زمان بیشتری در نظر میگیرم.من اینکار رو از یک ماه پیش شروع کردمو اکثر موضوعات نوشته شده هنوز تکمیل نشدند.

اما درمورد عنوان یادداشت این جمعه.هفته ای گذشت هفته بسیار پرکاری بود چراکه چند امتحان پشت سرهم داشتیم بعلاوه دو گزارش کار.من از هفته ی پیش همه ی وقتم رو صرف امتحاناتم کردم و خیلی به گزارشهام توجهی نکردم.صبح روز 2شنبه امتحان سوم رو دادم و بعد از اون باید گزارش کار بتن رو تحویل میدادیم.من هم سریع بعد امتحان کار یکی از هم گروهی ها رو برداشتم و شروع به کپی زدن کردم.البته خدا رو شکر استاد مربوطه با دیدن اوضاع اکثریت ما! دو روز وقتمون رو تمدید کرد.اما نکته ای که خیلی برام جالب بود نوع کار چندتا از دوستانم بود که تازگی رابطه ی بیشتری با هم داشتیم و همه اونها رو به درس خونی میشناختیم.کار اونها علاوه بر اینکه کامل و آماده بود کاملا هم زیبا بود بطوریکه همرا با شکل،توضیحات اضافی،کادرکشی،رسم نمودار،استفاده از نمودارهای مطلب در درونیابی ها و ... بود.واقعا برام جالب بود که با این وقت کم و حجم زیاد امتحانات چطور چنین کارهایی رو اماده میکنند و در امتحان هم موفق میشوند.یک لحظه یادم به دوره ی دبیستان خودم افتاد که همیشه بقیه دوستان چنین حرفهایی رو به خود من میزدند و از نتیجه کارهام تعجب میکردند.مشاهده کار این رفیق خوب تلنگری بود برای من که سعی و تلاشم رو بیشتر بکنم و اینکه خواستن حتما توانستن است.

بله دوستان،داشتن یک دوست خوب مطمئنا غنیمت است.تعدادی از خصوصیا یک دوست خوب طبق آیات قرآن و روایات ائمه:1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست2-عاقل باشد3-خیانت کار نباشد4- ستمکار نباشد5- سخن چین نباش6-آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد7-عیب جو نباشد.

غزل حافظی که در این هفته حفظ کردم را در ادامه مطلب ببینید.

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد		تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند		کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز		به یار یک جهت حق گزار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی		به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند		یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
دریغ قافله عمر کان چنان رفتند		که گردشان به هوای دیار ما نرسد
دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش		که بد به خاطر امیدوار ما نرسد
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را		غبار خاطری از ره گذار ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او		به سمع پادشه کامگار ما نرسد