ما و اونا!

مدت ها پیش که نوشته های صفحه فیس بوک یکی از دوستانم رو چک میکردم داستان تاسیس دانشگاه استنفورد رو خوندم که چگونه یک خانواده روستایی بخاطر فرزند مرحومشان دارایی و مزرعه خانوادگی خود را صرف بوجود آوردن این دانشگاه میکنند و الان در خیلی از رده بندی ها نام این اون پس از نام دانشگاه هاروارد در رتبه دوم دیده میشود.

وبازهم مدتها پیش با میکاییل یه سر به سایت این دانشگاه زدیم و با دیدن عکسهای سایت که کلاسها و محیط دانشگاه و برخی امکانات اونجا رو نشون میداد به فرق ما و اونها پی بردیم.متاسفانه در ایران تعریفی که از دانشگاه دارند گذاشتن چند بلوک روی هم و گنجاندن چندین نفر در بین بلوکهاست!البته به نظر من این تعریف واقعی است نه تعریفی که مسئولان در ذهن خود میپرورانند!
میتونید فقط این ۲ صفحه رو باهم مقایسه کنید تا بقیه ماجرا براتون روشن بشه!
اول:پرتال! دانشگاه خلیج فارس

http://pgu.ac.ir

دوم:صفحه اصلی سایت دانشگاه استنفورد

http://www.stanford.edu/

من الان ۳ساله که با سایت دانشگاه سروکار دارم مطالب صفحه اصلی این سایت فقط حول 4 محور است!

اول آگهی ترحیم،دوم تغییرات در مدیریت بخشهای مختلف دانشگاه،سوم بازدید مسئولان از دانشگاه! و چهارم محکومیتها! همین.

میتونید غزل حافظی که این هفته حفظ کردم رو در ادامه مطلب ببینید.

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند		گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت		با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید		قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه		چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد		صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع		آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب		تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند