پدرم زیاد اهل مطالعه هستند و در مواقعی که وقت آزاد دارند یا اینکه منتظر! هستند معمولا در حال مطالعه می باشند و بیشتر به سراغ کتابهای مدیریتی،روانشناسی،تاریخی و زندگی نامه ها میروند.چند وقت پیش ایشون کتاب
استاد عشق رو که به پایان رساندند مطالعه ی اونرو به من هم پیشنهاد کردند و از فداکاری صاحب کتاب در راه میهن گفتند.
البته من مثل همیشه به دلیل تنبلی! حرفشون رو پشت گوش انداختم.اما این هفته بالاخره دل رو به دریا زدم و رفتم سراغ کتابخونه ی پدر و...این کتاب 216 صفحه ای رو در دو شب خوندم.
استاد عشق نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سید محمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران و حاصل تلاش فرزند ایشان دکتر ایرج حسابی است.شاید کسی باورش نشه که فردی به بزرگی پروفسور حسابی تحصیلات ابتدایی خود را به دلیل تنگدستی بسیار در مدرسه ی شبانه روزی کشیشان فرانسوی در بیروت که مدرسه ای رایگان بوده گذرانده است.این کتاب پر است ازین موارد که تنها مثالهایی هستند از سختی های بیشماری که این استاد در زندگی متحمل شده اند.البته شاید همین سختی ها بوده اند که چنین فرد بزرگی را ساخته اند.
پروفسور حسابی در رشته های متفاوتی مثل حقوق،راه و ساختمان،معدن،پزشکی،برق و فیزیک تحصیل کرده اند اما نکته ی قبل توجه این است که ایشون بر حسب احساس نیاز و علاقه سراغ این رشته ها رفته اند که شاید همین باعث شده در همه ی آنها ممتاز و نمونه باشند در عین اینکه با مشکلات فراوانی هم روبرو بوده اند.
استاد عشق پر است از درس های زندگی که مطمئنا هرکس پس از خوندن اون به فکر فرو خواهد رفت که چگونه از زندگی خود بهره برده است چرا که با زندگی کسی آشنا میشود که سراسر سعی،تلاش و امید بوده است.به همین دلیل خوندن اونرو به همه ی شما دوستان عزیز توصیه میکنم.
غزل حافظی که در این هفته حفظ کردم را در ادامه ی مطلب ببینید.
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت
آری همین است راز زندگی مردان بزرگ و زندگی مردان بزرگی چون دکتر حسابی است که پر است از رازهای خواندنی و به راستی آن سختی ها بوده که از کودک فقیر بینوایی انسانی بزرگی چون دکتر حسابی می آفریند .
رجایی ۰۱/۰۳/۸۹
مردان بزرگ سختی های زیادی متحمل شده اند علی آقا
من آپم.خوشحال می شم بیاین
سلام
خواندن این کتاب های ارزشمند واقعا ارزش دارد.
دکتر حسابی اگر به نوبل فیزیک نایل می شد جایگاه علمی ایران را دو چندان می کرد.
یاحسین میرحسین
سلام علی جان
همین الان با پست"حضور" آپ شدم خوشحال می شم تشریف بیارید.
مردان بزرگ بزرگ نیستند اراده های بزرگ دارند کاش ما کمی از اراده و خواسته ی دکتر حسابی را بشنویم تا بخود بیاییم.
احسنت
بسیار خوب بود علی آقا.
این خط من از کاغذ
به روزم.
این کتاب
کتاب بسیار ازشمندی است که منهم چندوقت پیش در مسافرت با آن آشنا شدم.در ایتدا برای من هم باورکردنی نبود اما...
واقعیت همین است دوست گرامی.
مردان بزرگ این مرزو بوم را کاش همه می شناختیم.
مرسی.
حتما بازم سر می زنم.
(:
ممنون از توجهتون.
منهم همینطور/
سلام جالب بود
سلام . چطوری ؟ اوضاع و روزگار خوبه ؟
من که دیگه چیزی به ذهنم نمیاد بنویسم اشتهای نوشتنم کور شده در گیر و دار زندگی پوچ و روزمرگیهای مسخره ...
مطلبتم جالب بود .
خیلی ممنون.
شمام وبلاگ مفیدوپرمحتوایی دارین.
ازخدامیخوام همه ی روزاتون سفیدباشه
بازم به ماسر بزنید
بای.