هنگدان ...

ای شکست من، جسارت جاویدان من! من و تو به طوفان می خندیم.جبران خلیل جبران

هنگدان ...

ای شکست من، جسارت جاویدان من! من و تو به طوفان می خندیم.جبران خلیل جبران

درد انسان.

با خودم قرار گذاشته بودم که هر جمعه به روز شم اما دیروز به دلیل حجم درس ها و همچنین سرماخوردگی شدید نتونستم به وبلاگم سرکی بکشم.به همین خاطر کار دیروز رو امروز انجام خواهم داد...آفت من سرماخوردگیه،چراکه اگه همون روز اول به فکر چاره ای نباشم چون مشکل آسم سرفه ای دارم سرفه هام شروع میشه و ممکنه تا یک ماه و حتی بیشتر ادامه پیدا کنند!این شد که امروز به این فکر افتادم که در مورد درد انسان بنویسم.البته اصل مطالب گرفته شده از کتاب انسان کامل مرحوم شهید مطهری است.

به نظر شما درد انسان چیست؟اگه سر انسان درد بگیره، درد اون از جهت انسان بودنش نیست بلکه از جنبه حیوانیت اونه،چرا که یک گوسفند هم سرش درد میگیره!پس اینکه میگن انسان صاحب درده باید از جهت دیگه ای باشه.بسیاری درد انسان رو در خداجویی میدونند.طبق نظر اسلام،انسان یک حقیقتی است که نفخه الهی در او دمیده شده‏ و از دنیای دیگری آمده است و با اشیائی که در طبیعت وجود دارد،تجانس کامل ندارد.حتما تابحال مثال طوطی و بازرگان روشنیدید یا شعر بشنو از نی مولوی رو که در کتاب دوره ی دبیرستان بود رو یادتونه.می‏گن فیل رو که از هندوستان می‏آورند،باید دائما به سرش بکوبند،اگر نکوبند به یاد هندوستان می‏افتد.فقط فیل است‏ که هندوستان را به خواب می‏بیند ، چون ازهندوستان آمده است ، الاغ هرگز هندوستان را به خواب نمی‏بیند،چون غریب‏هندوستان نیست و او را از آنجا نیاورده‏اند.مولوی می گوید:

مردی بود که همیشه با خدای خودش راز و نیاز می‏کرد و داد " الله ، الله " داشت.یک وقت شیطان بر او ظاهر شد و او را وسوسه کرد و کاری کرد که این مرد برای همیشه خاموش شد . به او گفت : ای مرد ! این همه که تو " الله،الله " می‏گویی و سحرها با این سوز و درد خدا را می‏خوانی ، آخر یک دفعه هم شد که تو لبیک بشنوی ؟ تو اگر به در هر خانه‏ای رفته بودی و این همه‏ فریاد کرده بودی ، [ لااقل ] یک دفعه در جواب تو " لبیک " می‏گفتند.این مرد به نظرش آمد که این حرف ، منطقی است . دهانش بسته شد و دیگر " الله ، الله " نگفت . در عالم رؤیا هاتفی به او گفت : چرا مناجات‏

خدا را ترک کردی ؟ گفت : من می‏بینم این همه که دارم مناجات می‏کنم و با این همه درد و سوزی که دارم ، یک بار هم نشد در جواب ، به من لبیک‏ گفته شود . هاتف به او گفت : ولی من مأمورم از طرف خدا جواب را به تو بگویم : " آن الله تولبیک ماست " .

نی که آن الله تو لبیک ماست    آن نیاز و سوز و دردت ، پیک ماست

تو نمی‏دانی که همین درد و سوزی که ما در دل تو قرار دادیم و همین عشق و شوقی که در دل تو قرار دادیم ، خودش لبیک ماست.

آری،انسان است‏ که دغدغه بازگشت به عالم دیگر را دارد ، درد عرفانی دارد ، درد بازگشت‏ به سوی حق و به سوی خدا را دارد ، درد مناجات و وصال حق را دارد.